اشتغال زایی در روستایی بدون آب و گاز
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بسیج سازندگی: صدایش خسته بود اما پرامید. خسته از بی حمایتی اما امیدوار به آینده ای که برای خود ترسیم کرده بود. صفر آقاغفاری علیرغم اینکه در روستای «فتح مقصود» نمین اردبیل موقعیتی برای کار نداشت امــا آنجا ماند تا ثابت کند به هیچ وجه حاضر به مهاجرت نیست. وی در آنجا کار خود را آغاز کرد و آن را گسترش داد و علاوه بر خود چهار نفر دیگر را نیز شاغل کرد.
صفر آقاغفاری درباره کار خود توضیح می دهد: روستای ما از نظر مراتع، بسیار غنی است و می تواند مکانــی مناســب بــرای پرورش دام باشــد اما متاســفانه به دلیل نداشــتن امکانات اولیه مانند گاز، آب لوله کشی و همچنین بهداشت کافی بسیاری از اهالی این روستا به شــهرهای اطراف و شــهرهای بزرگ مهاجرت کردند در صورتی که آبادانی از راه روســتا می گذرد اما متاســفانه به ایــن اصل توجه نمی شود. وی بــه مشــکلات زندگی در روستای فتح مقصود اشاره می کند و می افزاید: با وجود اینکه لوله کشی گاز تا ۵ کیلومتری این روستا آمده و نزدیــک ۱۰۰ نفر جمعیت دارد و در تابســتان حتی ایــن تعداد افزایــش پیدا می کنــد، اما مردم روســتا از نعمت آب و گاز محروم هستند و از نفت برای گرم کردن خانه های خود استفاده می کنند. به اداره گاز هم زیاد مراجعه کرده ایم، ولی توجهی نمی کنند و می گویند جمعیت روستای شما برای برخورداری از نعمت گاز، کمتر از حد اســتاندارد اســت. همچنین برای حل مشــکل گاز این روستا چندین بار به فرمانداری مراجعه کرده و نامه نوشته ایم که هیچ نتیجه ای نداشته و حتی به ما گفتند که در آن روستا سکونت نداشته باشید و به روستاهای نزدیک مهاجرت کنید و حتی به دلیل کثرت مراجعه، مدتی به ما اجازه ملاقات با مســئولین را نمی دادند. با ایــن حال ما در روســتا ماندیم و با کمک بسیج و سپاه پاسداران نه تنها اشتغال زایی برای خودمان ایجاد کردیم بلکه توانستیم به صورت غیرمستقیم برای افراد دیگر نیز شغل ایجاد کنیم.
آقاغفاری می گوید: چندین ســال پیش که تصمیم به اشتغال زایی گرفتیم، علی رغم اینکه همه بــه ما می گفتند که حتی برای تحصیل فرزندانتان باید به روستاهای اطراف مراجعه کنید به بسیج سازندگی رفتیم و ایده خود برای اشتغال را شرح دادیم که مورد توجه آنها قرار گرفت. بسیج سازندگی سه وام 15 میلیون تومانی، جمعا 45 میلیون تومان به ما داد که با استفاده از آن به شغل دامپروری مشغول شدیم. زمانی که این تسهیلات را دریافت کردیم حدود 10 رأس گاو گوشتی و شیری خریداری کردیم. وی با اشــاره به تعداد اشتغال ایجاد شده در طرح خود، تصریح کرد: در آن زمان متوجه شــدم کــه به تنهایی قادر به انجام امور نیســتم و از خانــواده ام در این زمینه کمک گرفتــم. در همان زمان بود که به فکر تأسیس یک تعاونی خانواده ای افتادم و این کار را انجام دادم. اکنون جمعا شش نفر در این کار مشــغول هستیم و در برخی زمان ها کارمان آنقدر زیاد اســت که مجبور هستیم از کارگران روزمزد کمک بگیریم.
آقاغفاری به سختی های شغلش اشــاره می کند و می گوید: برخی افراد درآمد ایــن صنعت را از دور مشــاهده میکنند اماواقعاً هیچ درآمدی بدون زحمت نیســت. ما شــش نفر از صبح تا شب مشغول کار هســتیم و هیچ اســتراحتی نداریم اما برخی افراد تنها خروجی کار را می بیننــد. زمانــی کــه ما کارمان را آغــاز کردیم 10 رأس گاو داشتیم اما اکنون بیش از 50 رأس داریم ضمن اینکه ســالانه تعداد زیــادی از آن هــا به فروش می رســد. من علاقه زیــادی به صنعت دامداری و دامپروری دارم، از این رو سختی های این کار برایم آسان می شود. برخی افراد تمایل دارند که در ادارات مشغول به کار شوند اما من معتقدم که می توان در هر جایی بــرای خود، خانواده، روستا و شهر و کشور مفید بود. ما از کارمان راضی هستیم و پشیمان نیستیم که وارد این شغل شدیم اما متاسفانه هیچ حمایتی از مشاغل روســتایی نمی شود، این در حالی است که اگر شــغل ما در حاشیه تهران یا کلان شــهرهای دیگر بود بیشتر مورد توجه قرار داشت اما به دلیل اینکه در یک روستای بدون امکانات است هر روز با چالش های جدید مواجه می شویم.
این فعال اقتصاد مقاومتی تاکید می کند: مشکلات بیمه ای گریبان ما را گرفته اســت. بــرای بیمه به ســازمان تأمین اجتماعی مراجعه کردیم که اظهــار می کنند همه اعضای تعاونی باید حق کارفرمایی را بپردازند در حالی که طبق قانون باید تنها مدیرعامل حق کارفرمایی را پرداخــت و مابقــی به صورت کارگری محاسبه شود اما سازمان تأمین اجتماعی می گوید که همه باید به یک اندازه ماهانه 150 هزار تومان پرداخت کنند. وی بــا بیان اینکه اگر از صنایع روســتایی کشــور حمایت شود مشکلی در زمینه اشتغال نخواهیم داشــت، تصریح می کند: حمایت نکردن دولت از مشاغل روستایی باعث می شــود تا روستاها خالی از ســکنه شــود. مــا چندین بار برای دریافت تســهیلات کم بهره به ســازمان های مختلف مراجعه کردیم که به در بســته خوردیم و درنهایت تســهیلاتی با نرخ های بالا آن هم بدون تنفس دریافت کردیم که این موضوع شرایط کاری ما را سخت کرد. از سوی دیگر برای خــوراک دام به ســایر دامداری های بزرگ سهمیه می دهند که کیلویی حدود 560 تومان اســت اما ما بایــد خوراک دام را به صــورت آزاد با قیمت کیلویی 1200 تومان تهیه کنیم. با این حال از سختی کار خسته نشدیم و همچنان محصولاتمان را به شهرهای بزرگی مثل تهران صادر می کنیم.
آقاغفاری معتقد است: اگر تولیدات ما چه از نظر شــیر و چه از نظر گوشت 10 برابر شود باز هم مشتری خواهیم داشت اما این کار ما نزد برخی دستگاه های دولتی ارزش ندارد و آنها حمایتی نمی کنند. محصولات ما آنقدر باکیفیت است که از کلان شهرهای بزرگی مانند تهران سفارشات زیادی داریم. محصولات شــیری ما مســتقیم به برخی کارخانه های لبنی منتقل میشود و از آنها محصولات خاص و ارگانیک تولید می شود. گوشت ها هم به کارخانه های پروتئینی برای تولید محصولات ویژه به کار گرفته می شود که با احتساب اشتغال آنها حدود 10 نفر به صورت غیرمستقیم مشغول به کار هستند. امیدواریم با حمایت از اشــتغال روستایی دریچه ای تازه از ایجاد شغل را شاهد باشیم که این موضوع مستلزم برخی حمایت های دولتی با تسهیلات کم بهره اندک است.